بعثت پیغمبر درست در سن چهل سالگى حضرت انجام گرفت. پیغمبر تا آن زمان تحت مراقبت روح القدس قرار داشت ولى هنوز پیك وحى بر وى نازل نشده بود ، البته قبلا" علائمى از عالم غیب دریافت مى داشت، ولى مامور نبود كه آن را به آگاهى خلق برساند.
در آن زمان میان مردم قریش و ساكنان مكه رسم بود كه سالى یك ماه را به حالت گوشه گیرى و انزوا در نقطه خلوتى مى گذرانیدند ، درست روشن نیست كه انگیزه آنها از این گوشه گیرى چه بوده است، اما مسلم است كه این رسم در بین آنها جریان داشت و معمول بود.
نخستین فرد قریش كه این رسم را برگزید و آن را معمول داشت عبدالمطلب جد پیغمبراكرم بود كه چون ماه رمضان فرا مى رسید، به پاى كوه حرا مى رفت و مستمندان را كه از آنجا مى گذشتند یا به آنجا مى رفتند، طعام مى داد. به طورى كه تاریخ اسلام گواهى مى دهد، پیغمبر نیز پیش از بعثت به عادت مردان قریش، بارها این رسم را انجام می داد. از شهر و غوغاى اجتماع فاصله مى گرفت و به نقطه خلوتى مى رفت و به تفكر و تامل مى پرداخت. پیغمبر چند سال قبل از بعثت، سالى یك ماه در حرا به سر مى برد و چون روز آخر باز مى گشت، نخست خانه خدا را هفت دور طواف مى كرد، سپس به خانه مى رفت.
>>>> نزول اولین وحیبه عقیده اکثر علمای شیعه، بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز 27ماه رجب، پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، اتفاق افتاد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این هنگام، چهل سال داشتند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، طبق رسم خویش چند روزی بود که برای عبادت و تفکر به غار حرا آمده بودند. در روز بیست و هفتم ماه رجب بود که جبرئیل (یکی از چهار فرشته مقرب الهی و مأمور ابلاغ وحی از جانب پروردگار به پیامبران) به سوی ایشان نازل شد. او بازوی پیامبر را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد بخوان. پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرئیل آیات آغازین سوره علق را از جانب خداوند نازل نمود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ﴿۱﴾
بخوان به نام پروردگارت كه آفريد
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿۲﴾
انسان را از علق آفريد
اِقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ ﴿۳﴾
بخوان و پروردگار تو كريمترين [كريمان] است
الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿۴﴾
همان كس كه به وسيله قلم آموخت
عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ﴿۵﴾
آنچه را كه انسان نمى دانست [به تدريج به او] آموخت
>>>> بازگشت از کوه حراپس از این پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از کوه پایین آمدند و به سمت مکه و خانه خویش عازم شدند. هنگامی که به خانه رسیدند ماجرای بعثت خویش را برای همسر گرامیشان حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بازگو نمودند. خدیجه (سلام الله علیها) نیز که در سالهای همسری با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آثار بزرگی و پیامبری در ایشان را دیده بود، گفت:
"به خدا دیر زمانی است که من در انتظار چنین روزی، بسر بردهام، و امیدوار بودم که روزی تو رهبر خلق و پیغمبر این مردم شوی."
>>>> نزول سوره مدثر در همین روزهای آغازین بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که در هنگام استراحت ایشان، جبرئیل برای بار دیگر بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و آیات نخستین سوره مدثر را بر ایشان خواند که
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿۱﴾
اى كشيده رداى شب بر سر
قُمْ فَأَنْذِرْ ﴿۲﴾
برخيز و بترسان
وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ ﴿۳﴾
و پروردگار خود را بزرگ دار
وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ ﴿۴﴾
و لباس خويشتن را پاك كن
وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ ﴿۵﴾
و از پليدى دور شو
وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ ﴿۶﴾
و منت مگذار و فزونى مطلب
وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ ﴿۷﴾
و براى پروردگارت شكيبايى كن
میتوان گفت مفاد این سوره این است که از این پس، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باید پیوسته به فکر بیم دادن مردم از نافرمانی خداوند بوده و لحظهای از آن غافل نباشد و بدین گونه بود که اولین آیههای کتاب آسمانی دین اسلام به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و ایشان از جانب خداوند به مقام رسالت برگزیده شدند.
>>>> سخنان پیامبر(ص) و ائمه(ع) درباره بعثتپیامبر اکرم(ص): من مبعوث شدم تا بزرگواریهای اخلاقی را کامل کنم.
پیامبر اکرم(ص): من برای مکارم و نیکیهای اخلاقی مبعوث شدم.
امام مهدی(عج): خداوند، محمد را برانگیخت تا رحمتی برای جهانیان باشد و نعمت خود را تمام کند.
امام علی(ع): خداوند او را در زمانی فرستاد که روزگاری بود پیامبری برانگیخته نشده بود. مردم در خوابی طولانی به سر میبردند. فتنهها بالا گرفته و کارها پریشان شده بود. آتش جنگها شعله میکشید، دنیا بی فروغ و پر از مکر و فریب گشته، برگهای درخت زندگی به زردی گراییده و از به بار نشستن آن قطع امید شده بود.
پیامبر اکرم(ص): من بر اساس آیین پاک ابراهیم(ع) که سهل و آسان است، مبعوث گردیدهام.
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: خداوند مرا برای تبلیغ و پیام رسانی فرستاده، نه برای سرزنش و تحمیل و مشقت آفرینی.
بار امانت رسالت برای پیامبر(ص) آن قدر مهم بود که حاضر نشد آن را با ثروتهای مادی و به فرموده خودش ماه و خورشید هم عوض کند. از این رو، پیامبر(ص) در راه اجرای رسالتش، سختیهای بسیاری تحمل کرد و برای هدایت انسانها و ابلاغ پیام توحید، بیش از طاقت خود تلاش میکرد. تا جایی که خدا در چند مورد به حضرت خطاب کرد: «از اینکه مشرکان ایمان نمیآورند، تو شاید خود را تباه سازی». خود حضرت نیز فرموده که هیچ پیامبری در راه رسالت خود، مثل من سختی ندیده.